اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر تنظیم هیجانی مثبت، ذهنآگاهی و کمالگرایی مثبت
هدف: این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر تنظیم هیجانی مثبت، ذهنآگاهی و کمالگرایی مثبت انجام شد.
مواد و روش: این پژوهش یک کارآزمایی تصادفی کنترلشده بود که با مشارکت ۳۰ نفر از ساکنان تهران انجام شد. شرکتکنندگان بهطور تصادفی در دو گروه آزمایش (۱۵ نفر) و کنترل (۱۵ نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت ده جلسه ۹۰ دقیقهای رفتار درمانی دیالکتیکی قرار گرفت، درحالیکه گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکرد. دادهها در سه مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری پنجماهه گردآوری شد. برای تحلیل دادهها از تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی با استفاده از نرمافزار SPSS-27 استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که میانگین تنظیم هیجانی مثبت، ذهنآگاهی و کمالگرایی مثبت در گروه آزمایش پس از مداخله بهطور معناداری افزایش یافت (p < .001) و این تغییرات در مرحله پیگیری نیز حفظ شد (p > .05). تحلیل واریانس نشان داد که اثر گروه بر تنظیم هیجانی مثبت (F = 39.57, p < .001, η² = 0.61)، ذهنآگاهی (F = 49.37, p < .001, η² = 0.67) و کمالگرایی مثبت (F = 31.17, p < .001, η² = 0.59) معنادار بود.
نتیجهگیری: رفتار درمانی دیالکتیکی تأثیر معناداری بر بهبود تنظیم هیجانی مثبت، افزایش ذهنآگاهی و ارتقای کمالگرایی مثبت داشته و نتایج آن در طول زمان پایدار است. یافتههای این پژوهش بر اهمیت استفاده از این روش درمانی در حوزه تنظیم هیجانی و بهبود ویژگیهای مثبت شخصیتی تأکید دارد.
اثربخشی طرحوارهدرمانی تلفیقشده با تحریک مستقیم مغزی از طریق جمجمه(tDCS) بر تنظیم هیجان و کارکردهای اجرایی در افراد دارای نشانههای افسردگی
هدف: این مطالعه بررسی میکند که چگونه ترکیب طرحوارهدرمانی با تحریک مستقیم مغزی از طریق جمجمه (tDCS) میتواند این حوزهها را بهبود ببخشد.
مواد و روش: این پژوهش از طرح نیمهآزمایشی با ارزیابیهای پیشآزمون و پسآزمون استفاده کرد. در مجموع، ۴۵ شرکتکننده بهصورت تصادفی در یکی از سه گروه زیر قرار گرفتند: طرحوارهدرمانی، طرحوارهدرمانی + tDCS و گروه کنترل (بدون دریافت درمان) گروههای آزمایشی در ۱۰ جلسه گروهی طرحوارهدرمانی شرکت کردند، در حالی که یکی از گروهها ۵ جلسه فردی tDCS نیز دریافت کرد. گروه کنترل هیچگونه مداخلهای دریافت نکرد. دادهها با استفاده از مقیاس دشواری در تنظیم هیجان (DERS) و مقیاس نقص کارکردهای اجرایی بارکلی (BDEFS) جمعآوری و با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیره (MANCOVA) تحلیل شد.
یافتهها: یافتهها نشان داد که گروههای آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل، پیشرفت معناداری در تنظیم هیجان و کارکردهای اجرایی داشتند (p<0.01). بهویژه، گروهی که هم طرحوارهدرمانی و هم tDCS دریافت کرده بود، بهبودهای چشمگیری در هر دو حوزه نشان داد، با اندازه اثر بزرگ. تحلیلهای پسهنگام نیز تأثیرگذاری بالای این مداخله ترکیبی را در رفع نقصهای هیجانی و شناختی تأیید کرد.
نتیجهگیری: این مطالعه بر اهمیت ترکیب تحریک عصبی با رواندرمانی برای دستیابی به نتایج بهینه تأکید دارد. پژوهشهای آینده باید بر بررسی ماندگاری تأثیرات این روش، مکانیزمهای احتمالی آن و کاربردهای بالینی گستردهتر این مداخله نوآورانه تمرکز کنند.
رابطه حمایت اجتماعی ادراک شده و تاب آوری در پیشگیری از عود مصرف مواد در معتادان تحت درمان متادون
هدف: این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین حمایت اجتماعی ادراکشده، تابآوری و پیشگیری از عود مصرف مواد در معتادان تحت درمان متادون انجام شد.
مواد و روش: این مطالعه توصیفی-همبستگی بر روی ۱۵۰ نفر از معتادان تحت درمان متادون که در فاصله زمانی بهمن ۱۴۰۲ تا اردیبهشت ۱۴۰۳ به مراکز ترک اعتیاد شهر تهران مراجعه کرده بودند، انجام شد. شرکتکنندگان به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. معیارهای ورود شامل تحت درمان بودن با متادون، داشتن سن بین ۲۰ تا ۵۵ سال، عدم دریافت جلسات رواندرمانی تخصصی و ارائه رضایتنامه کتبی بود. ابزارهای گردآوری داده شامل مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراکشده (MSPSS)، مقیاس تابآوری کانر و دیویدسون (CD-RISC) و مقیاس پیشگیری از عود بود. تحلیل دادهها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندمتغیره در نرمافزار SPSS نسخه ۲۰ انجام شد.
یافتهها: نتایج توصیفی نشان داد که تابآوری دارای کمترین میانگین (M = 3.28, SD = 0.25) در میان متغیرهای پژوهش بود. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که حمایت اجتماعی ادراکشده با پیشگیری از عود رابطه مثبت و معناداری دارد (r = 0.62, p = 0.001). همچنین، بین تابآوری و پیشگیری از عود نیز همبستگی مثبت و معناداری مشاهده شد (r = 0.58, p = 0.001). تحلیل رگرسیون چندمتغیره نشان داد که حمایت اجتماعی ادراکشده (B = 0.43, p = 0.001) و تابآوری (B = 0.37, p = 0.003) پیشبینیکنندههای معناداری برای پیشگیری از عود هستند و مدل رگرسیون با R² تعدیلشده 0.59، ۵۹ درصد از واریانس متغیر وابسته را تبیین کرد.
نتیجهگیری: یافتهها بر نقش کلیدی حمایت اجتماعی ادراکشده و تابآوری در پیشگیری از عود مصرف مواد در افراد تحت درمان متادون تأکید دارند. مداخلاتی که به تقویت حمایت اجتماعی و افزایش تابآوری پرداخته شوند، میتوانند در بهبود نتایج درمانی و کاهش احتمال بازگشت به مصرف مواد مؤثر باشند.
کلیدواژگان: حمایت اجتماعی ادراکشده، تابآوری، پیشگیری از عود، درمان با متادون، بهبودی از اعتیاد.
نقش انگ اجتماعی در خودپنداره: یک مرور نظاممند
هدف: پژوهش حاضر با بررسی شواهد علمی مرتبط با این پدیده، تحلیل تأثیر آن بر خودپنداره افراد و ارائه راهکارهای کابردی انجام شده است.
مواد و روش: پژوهش حاضر یک مطالعۀ مروری نظاممند بود که بر اساس دستورالعملهای PRISMA انجام شده است. برای به حداکثر رساندن جامعیت جستجو از کلید واژههای فارسی (انگ، انگ اجتماعی، خودپنداره) و معادلهای انگلیسی (Stigma, Social stigma, self-concept) و با عملگرهای AND و OR استفاده شد. مقالات منتشر شده از سال 2005 تا 25 فوریه 2025 در بانکهای اطلاعاتی الکترونیکی فارسی زبان از جملهMagiran, Sid, Medilib و ISC و بانکهای اطلاعاتی بینالملی Pubmed, Web of science, Springer و موتور جستجوگر Google Scholar بررسی شدند. همچنین از چک لیست 22 جنبهای STROBE جهت ارزیابی کیفیت مقالات استفاده شد. در این پژوهش از مجموع 30 مقاله، 6 مطالعه با کیفیت مناسب وارد فرایند مرور نظاممند شدند. بر اساس چک لیست PRISMA تمامی مراحل روش تحقیق از جمله جستجو، بررسی مقالات، استخراج دادههای مورد نیاز صورت گرفت. همچنین ارزیابی کیفی توسط دو نفر از پژوهشگران به صورت کاملأ مستقل از هم انجام شد و در نهایت توافق نتایج تحت یک ناظر سوم به صورت گروهی حاصل گردید.
یافتهها: نتایج نشان داد که انگ اجتماعی تأثیر عمیقی بر خودپنداره افراد دارد و میتواند به کاهش عزتنفس، خودکارآمدی و افزایش خودانگزنی منجر شود.
نتیجهگیری: این یافتهها بر لزوم طراحی و اجرای مداخلاتی برای کاهش انگ و حمایت از افراد در معرض این پدیده تأکید دارند.
تدوین برنامه جامع فرزند پروری با رویکرد عقلانی
هدف: هدف از پژوهش حاضر، تدوین برنامه جامع فرزند پروری با رویکرد عقلانی بود.
مواد و روش: روش تحقیق کیفی بوده و مشارکت کنندگان در بخش طراحی مدل، خبرگان دانشگاهی (اعضاء هیئت علمی رشته روانشناسی عمومی، تربیتی، بالینی و فلسفه تعلیم و تربیت در مراکز آموزش عالی)، خبرگان سازمانی (مدیران و مشاوران ارشد مراکز و کلینیکهای مشاوره خانواده) و کارشناسان مبحث سبک فرزندپروری و در بخش اعتباریابی، اساتید رشتههای مرتبط با موضوع و مشاوران ارشد مراکز و کلینیکهای مشاوره خانواده در سطح کشور بود. در بخش کیفی با روش نمونهگیری گلوله برفی تعداد 18 خبره و در بخش اعتباریابی با روش نمونهگیری هدفمند، 16 خبره انتخاب شد. ابزار گردآوری اطلاعات، در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش اعتباریابی، چک لیست خبره سنجی بوده و برای تحلیل دادهها، در بخش کیفی از روش تحلیل مضمون با کدگذاری اولیه، محوری و ثانویه در نرم افزار Atlasو در بخش اعتباریابی از روش دلفی در طی سه مرحله و در نرم افزار SPSSاستفاده گردید. برای تعیین روایی و پایایی در بخش کیفی، از بررسیهای لازم شامل مقبولیت (بازنگری خبرگان) و قابلیت تائید (بازبینی خبرگان)، استفاده شده و در مرحله اعتباریابی، محتوای چک لیست خبره سنجی از نظر قابل فهم بودن و گویا بودن مورد تائید چند تن از خبرگان دانشگاهی و سازمانی قرار گرفته و پایایی آن با روش آزمون مجدد، 88/0 محاسبه و تأیید گردید.
یافتهها: طبق نتایج بخش کیفی، مدل نهایی دارای 6 تم اصلی بشرح: 1. آموزش و آگاهی والدین، 2. توسعه مهارتهای ارتباطی، 3. تقویت تفکر انتقادی و حل مسئله، 4. حمایت عاطفی و ایجاد امنیت روانی، 5. تعیین مرزها و قوانین منطقی و 6. تشویق به خودمختاری و استقلال، 24 تم فرعی و 112 معیار بودهاست. نتایج بخش اعتباریابی، حاکی از تائید تمهای اصلی و فرعی شناسایی شده در بخش کیفی بود.
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان داد که فرزندپروری عقلانی با تأکید بر آگاهی والدین، مهارتهای ارتباطی، تفکر انتقادی، حمایت عاطفی، قوانین منطقی و استقلال، به بهبود رشد شناختی، هیجانی و اجتماعی کودکان کمک میکند.
تدوین بسته آموزشی والدگری خردمندانه نوجوانان
هدف از پژوهش حاضر، تدوین بسته آموزشی والدگری خردمندانه نوجوانان بود. محیط این پژوهش کلیهی مادران دارای نوجوان خردمند بود. روش انتخاب شرکت کنندگان به روش هدفمند از بین مادران مذکوربر اساس ملاکهای ورود و خروج بود. ملاک تعداد مادران بر اساس رعایت اصل اشباع بود. روش گردآوری اطلاعات مصاحبه با مادران بود. دادههای حاصل از بررسی متون به کمک روش تحلیل مضمون (2019) تحلیل شدند. نتایج تحلیل مضون نشان داد که که عبارت بودند از: 1)اصول زبربنایی والدگری خردمندانه (با کدهای سازمان دهنده درک فرزندان به عنوان یک امانت، درک والدگری به عنوان یک وظیفه الهی)، محتوای والدگری (با کدهای سازمان دهنده والدگری برای شرایط دشوار و والدگری برای زندگی روزمره) 3) ترکیبات والدگری خردمندانه (با کدهای سازمان دهنده معنای والدگری، ارزشهای والدگری، اهداف والدگری) 4) روش های والدگری (با کدهای سازمان دهنده روش های رفتاری، اجتماعی و ارتباطی) و 5) ویژگیهای والدخردمند (با کدهای سازمان دهنده ویژگیهای درون فردی و ویژگیهای بین فردی). به منظور تدوین بسته از روش یوسفی و گلپرور (2023) استفاده شد و مقولات در جلسات آموزشی جایگزاری شد و بسته توسط اساتید دانشگاه اعتبار محتوایی شدند. نتایج نشان داد این بسته آموزشی از اعتبار محتوایی برخوردار است و میتوان از آن برای آموزش والدگری خردمندانه برای نوجوانان دختر استفاده کرد.
تحلیل عوامل شناختی مؤثر بر یادگیری مفاهیم انتزاعی در کودکان
هدف: هدف این مطالعه تحلیل عوامل شناختی، محیطی، اجتماعی و شخصیتی مؤثر بر یادگیری مفاهیم انتزاعی در کودکان است.
روشها و مواد: این پژوهش به روش کیفی انجام شد و دادهها از طریق مصاحبههای نیمهساختاریافته با ۲۷ کودک تهرانی جمعآوری شد. انتخاب نمونه به صورت هدفمند انجام شد و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار Nvivo و روش تحلیل تماتیک انجام شد.
یافتهها: یافتهها نشان داد که عوامل شناختی مانند حافظه، دقت و توجه، زبانشناسی و حل مسئله تأثیر بسزایی بر یادگیری مفاهیم انتزاعی دارند. همچنین، محیط خانوادگی و مدرسه، حمایت اجتماعی و ویژگیهای شخصیتی مانند کنجکاوی و خلاقیت نیز از عوامل مهم در این زمینه بودند. پشتیبانی عاطفی از خانواده و همسالان بهطور خاص انگیزه و توانایی یادگیری را تقویت میکرد.
نتیجهگیری: عوامل مختلفی از جمله تواناییهای شناختی، محیطهای حمایتی و ویژگیهای شخصیتی نقش کلیدی در یادگیری مفاهیم انتزاعی در کودکان دارند. پیشنهاد میشود برنامههای آموزشی بهگونهای طراحی شوند که این عوامل را تقویت کرده و بهبود دهند.
بررسی کاربرد واقعیت مجازی بهعنوان ابزار کیفی برای مطالعه فرایندهای یادگیری
هدف: هدف این تحقیق بررسی کاربرد واقعیت مجازی بهعنوان ابزاری کیفی برای مطالعه فرآیندهای یادگیری و ارزیابی تأثیرات آن بر جنبههای مختلف یادگیری از جمله انگیزش، تعاملات اجتماعی، و مشارکت است.
روشها و مواد: این تحقیق بهصورت کیفی و با استفاده از مصاحبههای نیمهساختاریافته انجام شد. 24 نفر از شرکتکنندگان از شهر تهران انتخاب شدند و دادهها با استفاده از نرمافزار Nvivo و تحلیل تماتیک مورد ارزیابی قرار گرفت. فرآیند جمعآوری دادهها تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت.
یافتهها: نتایج نشان داد که واقعیت مجازی تأثیرات مثبتی بر یادگیری عملی، انگیزش، و مشارکت دانشآموزان دارد. همچنین، استفاده از این فناوری موجب تقویت تعاملات اجتماعی و همکاری در فرآیندهای گروهی میشود. با این حال، مشکلات فنی، هزینه بالا و مشکلات جسمی ناشی از استفاده طولانیمدت از این فناوری نیز از جمله چالشها شناسایی شد.
نتیجهگیری: واقعیت مجازی میتواند بهعنوان ابزاری مؤثر در فرآیندهای یادگیری بهویژه در محیطهای آموزشی تعاملی و شبیهسازی شده عمل کند. با این حال، برای استفاده بهینه از این فناوری، نیاز به رفع مشکلات فنی و اقتصادی و فراهم آوردن دسترسی گستردهتر به تجهیزات لازم است.
دربارهی مجله
فصلنامه روانشناسی تجربی و شناختی یک نشریه علمی-پژوهشی است که به انتشار مقالات با کیفیت بالا در حوزه روانشناسی تجربی و شناختی اختصاص دارد. این نشریه با هدف گسترش دانش در زمینه رفتار انسانی، شناخت و ادراک، بستری جهانی برای پژوهشگران، دانشگاهیان و متخصصان فراهم میآورد تا یافتههای اصیل و نوآوریهای نظری خود را که آینده علم روانشناسی را شکل میدهند، منتشر کنند.
این فصلنامه با پایبندی به استانداردهای دقیق علمی و رویکرد دو سو ناشناس در فرآیند داوری، به انتشار مقالاتی میپردازد که شامل پژوهشهای تجربی، مقالات نظری، مرورهای جامع و پیشرفتهای روششناسی است.
نشریه با انتشار به صورت فصلنامه، تلاش میکند نتایج پژوهشهای روزآمد را به موقع در دسترس جامعه علمی قرار دهد. همچنین با رویکرد دسترسی آزاد، امکان بهرهمندی از محتواهای علمی خود را بدون هیچگونه مانع مالی یا نهادی برای پژوهشگران، دانشجویان و عموم مردم فراهم میکند.
شماره کنونی

مقالات
-
تحلیل تجربیات افراد در پردازش تصمیمگیری تحت فشار زمانی: یک مطالعه کیفی
لیلا نوریپور ; محمد حسین کمالی *1-9 -
شناسایی مؤلفههای شناختی در پردازش اطلاعات محیطی
احسان قاسمی ; مریم سلیمیپور * ; سینا مرادی10-18 -
بررسی تجربیات مرتبط با حافظه اپیزودیک در مواجهه با موقعیتهای احساسی: یک مطالعه کیفی پدیدارشناختی
فرزانه احمدینژاد ; علی اصغر رضایی *19-27 -
شناسایی مؤلفههای عصبی شناختی مرتبط با حل مسئله در افراد با پیشینههای فرهنگی مختلف
ناهید ملکی ; رضا زارعپور *38-46 -
شناسایی تجربیات بیماران در استفاده از روشهای درمان شناختی مبتنی بر نوروساینس
سید محمد جلالی *55-62 -
شناسایی الگوهای یادگیری خودتنظیمی در دانشآموزان با عملکرد تحصیلی بالا
حسن رضوی ; فاطمه نورین * ; سید لیلا فتاحی63-70 -
بررسی کاربرد واقعیت مجازی بهعنوان ابزار کیفی برای مطالعه فرایندهای یادگیری
نیما کریمی ; سیده زهرا مرادی *71-79